محمدرضا فخرآبادی – ونکوور
در روزهای آغازین ماه سپتامبر، قلبهای علاقهمندان سینما تندتر میتپد و آنها هر چند روز یکبار به سایت جشنوارهٔ فیلم ونکوور، که در اواخر این ماه فرا میرسد، سر میزنند تا فهرست فیلمها را ببینند و حالا که این فهرست منتشر شده، از هم میپرسند که کدام فیلمها را باید ببینند یا کی و کجا در صفهای اغلب طولانی همدیگر را پیدا کنند. بههمین بهانه، همچون سالهای قبل نگاهی میاندازیم به مهمترین فیلمهایی که شاید دیدنشان برای اهل جشنواره و سینما ضروری است یا دستکم داشتنشان در رادار، خالی از لطف نباشد.
در جشنوارهٔ فیلم ونکوور امسال که از ۲۶ سپتامبر آغاز میشود و تا ۱۱ اکتبر ادامه خواهد داشت، بیش از ۳۰۰ فیلم از بیش از ۷۰ کشور جهان و در حدود ۵۰۰ سانس مختلف بهنمایش در خواهد آمد. از این فیلمها، ۳۹ فیلم اکران اول جهانی، ۴۸ فیلم اکران اول در آمریکای شمالی و ۵۷ فیلم اکران اول خود در کانادا را تجربه خواهند کرد.
فهرست زیر قطعاً در برگیرندهٔ همهٔ فیلمهای مهم نیست، اما کوشیدهایم تا شما را با مهمترین آنها آشنا کنیم و این بار با سینمای ایران آغاز میکنیم.
از مهمترین فیلمهایی که با ایران مرتبطاند میتوان به قصر شیرین (Castle of Dreams) ساختهٔ رضا میرکریمی، اشاره کرد که در آن حامد بهداد نقش محوری دارد. تهران: شهر عشق ( Tehran: City of Love)، ساختهٔ علی جابرانصاری که فارغالتحصیل مدرسهٔ فیلم لندن است، فیلم دیگری از سینمای ایران است که داستان رابطههای عاطفی سه شخصیت فیلم و رنجها و شکستهای آنها را تعریف میکند. مریم نجفی که خود فارغالتحصیل رشتهٔ مطالعات سینمایی از دانشگاه بریتیش کلمبیاست و پیشتر با فیلم کیان در ویف حاضر بود، در مقام تهیهکننده و فیلمنامهنویس در این پروژه مشارکت دارد.
سومین فیلم مرتبط به ایران، مستند کودتای ۵۳ (Coup 53) ساختهٔ تقی امیرانی، است که در آن نگاه تازهای به ماجرای کودتای ۲۸ مرداد دارد. امیرانی که در این فیلم والتر مرچ (تدوینگر معروف آمریکایی فیلمهایی چون بیمار انگلیسی، مکالمه و و اینک آپوکالیپس) را در کنار خود دارد، میتواند با روایت جان لوکارهوار ماجرای آشنا، ناگفتههای جدیدی برای مخاطبان خود داشته باشد. فیلم غافلگیری جالبی نیز دارد که باید به دیدنش بنشینید تا به آن پی ببرید.
با فاصله گرفتن از ایران و نگاه به محصولات برتر سینمای جهان، شاید انگل (Parasite) ساختهٔ بونگ جون-هو، مهمترین فیلم غیرانگلیسیزبان جشنواره باشد. فیلمی که نخل طلا را برد و محبوب منتقدان شد و احتمالاً برندهٔ اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان در اسکار آینده شود. کارگردان اینجا به ترکیبی از همهٔ مضامینی رسیده است که پیشتر آنها را در خاطرات یک جنایت، مادر، اوکجا و شکافندهٔ برف و در ژانرهای مختلف تجربه کرده بود. فیلمی که هم خندهدار است و هم ترسناک؛ هم فانتزی است و هم جدی. بدون شک این فیلم پتانسیل خوبی دارد که در سالهای آینده در هالیوود بازسازی شود، پس بهتر است نسخهٔ اصلی آن را زودتر ببینید.
آمدیم، نبودید (Sorry We Missed You) فیلمی از کن لوچ است. فیلمی به سیاق همهٔ کارهای پیشین این فیلمساز شهیر بریتانیایی. اگر کار قبلی او، یعنی من، دانیل بلیک را دوست داشتید، مطمئن شوید تا از این اکران جا نمانید.
دریاچهٔ غاز وحشی (The Wild Goose Lake) اثر دیائو یینان، محصولی از سینمای چین است. فیلمساز که پیشتر با ذغال سیاه و یخ نازک توجهها را به خود جلب کرد، حالا با تریلری دیگر به ویف آمده که به مافیای چین و تعقیب و گریز پلیس برای یافتن یک فراری میپردازد.
احمد جوان (Young Ahmed) ساختهٔ برادران داردن، فیلم دیگری از سینمای فرانسه است که اسلامهراسی را در کانون توجه خود قرار میدهد و داردنها جایزهٔ بهترین کارگردانی را برای این فیلم از کن گرفتهاند. آیا این دو برادر بلژیکی میتوانند پس از ناکامی فیلمهای اخیرشان، با این فیلم به روزهای اوجشان در پسر، بچه، روزتا و سکوت لورنا باز گردند. باید دید!
بینوایان (Les Misérables) ساختهٔ لاج لی، فیلم دیگری از سینمای فرانسه است که همچون نمونههای مشابه از تولیدات هرسالهٔ این کشور به جرم و جنایت و حاشیهنشینها و مشکلات آنها در فرانسه و اروپا میپردازد. این فیلم محبوب منتقدان فرانسوی شد.
تصویر یک زن در آتش (Portrait of a Lady on Fire) ساختهٔ سلین سیاما، رمانس زنانهٔ قرن هجدهمی است که با خلق تعلیق و اضطرابی هنرمندانه از عشق ممنوع یک نقاش زن به مدلش میگوید.
الیا سلیمان ده سال بعد از نمایش زمانی که باقیمانده است با فیلم این باید بهشت باشد (It Must Be Heaven) به ونکوور بازگشته است. فیلم دربارهٔ فیلمسازی فلسطینی است با بازی خودِ سلیمان که از پاریس تا نیویورک برای فیلم خود بهدنبال تهیهکننده میگردد. اثری طناز با شخصیتپردازیای که باستر کیتون را بهیاد میآورد و با کمترین میزان گفتوگو، در باب ریشههای فلسطینی سلیمان و ارجاع به وطن و خانه، اما اینبار وقتی خارج از آن است.
درد و افتخار (Pain and Glory) ساختهٔ پدرو آلمودوار است با بازی آنتونیو باندراس در نقشی که یادآور خود آلمودوار است، و البته پنهلوپه کروز. بعد از اقبال کمرمق از پوستی که در آن زندگی میکنم و خولیهتا، ظاهراً آلمودوار توانسته بازگشت دوبارهای به اوجش در دهههای پیش داشته باشد با ساختن فیلمی دربارهٔ هنرمندی که با دردهای خود دست به گریبان است، و رسیدن به افتخاری تازه شاید التیامبخش او باشد. فیلم غمگنانه و همزمان شوخطبع که اگر تیتراژش را ندیده باشید، طراحی صحنه و فیلمبرداری و کار با رنگ در آن فقط یک نام را به یاد اهل سینما میآورد: پدرو آلمودوار.
جوجو خرگوشه (Jojo Rabbit) ساختهٔ تایکا وایتیتی، که چند روز پیش جایزهٔ منتخب مخاطبان تیف را به خود اختصاص داد و راهش برای اسکار ۲۰۲۰ هموار شد، در کنار داستان ازدواج (Marriage Story) ساختهٔ نوا بامبک، شاید مهمترین تولیدات آمریکایی در ویف امسال باشند. فیلم اول با لحن کمدی به دوران جنگ جهانی دوم میرود و تصویری مفرح از آدولف هیتلر در مقام دوست خیالی یک کودک آلمانی نشان میدهد و همین بازنمایی طنزآلود اعتراض شماری از مخاطبان فیلم را بههمراه داشت که چرا فیلم وجه شرارتبار دوران نازیها را کمرنگ کرده است.
در مقابل نوا بامبک سازندهٔ آثاری چون ماهی مرکب و نهنگ و فرانسیسها فیلمی ساخته است که به تبعات طلاق در زندگی یک هنرمند نیویورکی، که برای کار به لس آنجلس میرود، میپردازد. طلاق موضوعی است که خود بامبک با آن دست به گریبان بوده و حالا آن را در یک رمانتیک کمدی متفاوت با بازی اسکارلت جوهانسن و آدام درایور به تصویر کشیده است. داستان ازدواج را نتفلیکس تولید کرده و عرضهٔ آن را برعهده داشته است، اما شما را به دل سنت فیلمهای نیویورکی، از وودی آلن تا جان کاساوتیس میبرد. فیلمی دیگر در مسیر اسکار.
این فهرست طبعاً میتواند با اضافه شدن باکورائو (Bacurau)، دو پاپ (The Two Popes)، آقای جونز (Mr. Jones)، سوتزنها (The Whistlers)، عنکبوت (Spider) و نامهای دیگر کاملتر شود اما زمان و مکان برای همهٔ ما محدود است.